中文(简体) Português English (US) Français Deutsch Italiano 日本語 한국어 Русский Español
Site Translator Widget with Flags
۲:۱۸

زلال عشق

ارسال شده توسط mehran


می خواستم که باشم عاشقانه ،میخواستم که احساس کنم، ببویم و سرمست شوم
میخواستم بودنم را بهانه ای نو بخشم.
میخواستم رگهایم تازگی را در خود بدواند و به قلبم بگوید عاشق شو .
میخواستم عطر نفس گیر زندگی نرگس مست را در شامه ام تا عمق روحانی روانم
بالا بکشم و به خودم بگویم که هستم ...و عاشقانه هستم.
میخواستم درک شعور بودن را درشعری بی دریغ جاری کنم که تا ابد هر که
عاشقانه شد بخواندش و غم را به خاطره ا ی شیرین عوض کند و بخندد چون وصال
باور نکردنی عاشقی که جرعه جرعه حضور معشوق بی مثالش را مز مزه میکند.
میخواستم چون آبی آسمان وجود بر فرش محبت او گسترده شوم و ابری بارانی
باشم که هر لحظه بر گریه بهاری بایسته است.
میخواستم عاشق باشم.
میخواستم فهم باشم میخواستم درک باشم.
میخواستم زلال قطره ای باران باشم که بر کنار برگی سبز پر از کنگره های
زندگی نشسته و انتظار نور خورشید را میکشد تا به آغوش بیکران آبی هوایی
برگردد و ابرگون شود.
میخواستم باشم و نه در وجود بی مقدار چون خودی که در دل فهم عشق آلودی
جاودانه نگر و بی انتها.

از: دکتررضا قهستانی

ارسال به: Balatarin :: Donbaleh :: Mohandes :: Cloob :: Oyax :: Delicious :: Stumbleupon :: Friendfeed :: Twitter :: Facebook :: Greader :: Addthis to other :: Subscribe to Feed

0 نظرات:

:)) ;)) ;;) :D ;) :p :(( :) :( :X =(( :-o :-/ :-* :| 8-} :)] ~x( :-t b-( :-L x( =))

ارسال یک نظر