آرشزنسلماستچنینسختوسربلند
بر تارک سیاهه تاریخ تاجـــــــوران
چونانسیاوشیم درآوردگاه بیم وامـید
مادشمن پلیدی وجهلیم ودیو استبـداد
شاهنامهازحماسه رزم آورانماپُرست
بهمننهماه ماستهلا!خصم کینهجوی
ارسال به:
ازتلخی وتهاجم دوران بجان توان گذشت
در کشوری، بیش از 70 نفر کشته شده اندبااسم ومشخصاتشان.آمرین ،قاتلین شان چه کسانی هستند؟چگونه است اگرمثلا ماشینی دزدیده شودویا دعوایی صورت گیرد، تا سارق وعاملین دعوا را پیدا نکنند آرام نمینشینند.بماند که در همین کشور تنها به مدد تکنیک های پیشرفته امروزی مثل موبایل،دوربین فیلمبرداری وعکاسی ،اینترنت وپخش کنندههای فراوان صدها نفر به شدید ترین وجه زخمی ومجروح شده اند وبااینوجود حتی یکنفر درارتباط با این جرمها دستگیر نشده است.مسوولین حافظ جان مردم کجایند؟جان آدمهاچرا بیمقدارشده؟
سایتی برای کوتاه کردن لینکهای طولانی امتحان کنید! http://www.lru.ir
فرض کنیم در کشوری درروی این کره خاکی ٰ حاکمی قدرتمند ٰ بعضی از مردمش را دوست ندارد ٰآنها را نمیبیند ٰافکارشانرامخالف روند کلی مملکت میداندودرهربارسخنرانی با گوشه وکنایه وگاهامستقیم وبهاسم ٰ به نوعی آبرویشانرا میبردو آنها رامیکوبدوحتی دشمن خطاب میکند.سوال: به چه دلیل آن تعدادآدم بایداین حاکم رادوست داشته باشند واز او تبعیت کنند؟چرا نباید این بی علاقگی متقابل را آنها هم ابراز کنند؟ حتی نتوانند به اونامه بنویسندوخیلی محترمانه انتقادنمایند؟یادآوری:این حاکم و سایر قدرتمندانش این کشور راآزاد ترین کشور جهان میدانند!
رفتم که کـــار دل کنم گفتم که شاید بعد ازاین
من حل این مشکل کنم گفتم که شاید بعدازاین
نــازش کشم،رامش کنم،باوعده هاخامش کـنم
اوراازاوغــــــــافل کنم گفتم که شایدبعدازاین
بزمی اگر دارد به او آهسته گــــــــــرم گفتگو
برچیده این محفل کنم گفتم که شاید بعدازاین
غــرق ارشود در چشم او،تسلیم موج خشم او
غلتیده برســـــاحل کنم گفتم که شاید بعدازاین
گرسربه پایش می نهد خودرابه زاری افکــند
اندیشه ای عاجل کنم گفتم که شـــاید بعدازاین
بگریزد ار از خانه دل بی ســــــر پـــناه آواره دل
باخویش هم منزل کنم گفتم کـه شاید بعدازاین
بی طاقت ازهم درکشش اوخسته ومن درجهش
من جهد بی حاصل کنم گفتم که شاید بعدازاین
سلام! زندگی اونقدر کوتاهه که فرصت نمی کنی همه چیزو خودت تجربه کنی. بیاییم از تجربه همدیگه استفاده کنیم.تابعد ...
سلام ! سلام! آدم گیج میشه ،اصلا قاطی میکنه؛ خوب سخته نوشتن ،متنی رو بخواهی وارد وبلاگت کنی، مثلا شعروبری توی وردوبلد هم نباشی بعد از تایپ، بفرستی روی صفحت.تنهایی ونبودن یه رفیق کار درست ، حالا اصلا کسی که یه جورایی همفکری کنه،هم دیگه بدتر.ولی من دست بردار نیستم؛ کارو باید از پایه درست یاد گرفت، با وسایل امروز.ولی دوستان اگر کسی رومیخواهید که به نوشته ها وشعر هایی که میگید، نظر بده واحیانا راهنمایی کنه ،در خدمتم. تابعد