تو ضــــرباهنگ کند زندگی راتند تر کردی
تو سرداب سیاه وسرد دل راشعله ورکردی
تو تنها ایستـــــــــــــادی سدّ راه نا مرادیها
تو تاراندی یکایک را وغم را دربهدرکردی
تو جشنوشادمانی باخودآوردی دراین منزل
صفاوصلح بنشاندی وخوشبختی خبر کردی
بریدم من زعالم، تارک دنیـــــــا شدم چندی
صنم!عشق تو بازآورد مرا،شق القمرکردی
حریفان، عاشقان، بسیـاربودند درکمین، اما
تو شیدایم چنان دیدی فقط بـرمن نظر کردی
خیال خــــــام میپروردم ازآرامش درعشق
خیـــــالم را برآشفتی، مرا زیر وزبر کردی
تورامیبینم آنجایی کهزیبایی ورعنایی است
توراخانه است درچشمم،تودرقلبم سفرکردی
ارسال به:
0 نظرات:
ارسال یک نظر