چشمهٔ جوشان وصلی، صاف وپاکی وزلالتشنهٔ صحــرای هجــرم، باهلاکت در جدالخواب شیرین سحـرگاهی، عمیق، آرامبخششبرو شبهای حسرت، خستهام، روبه زوالتابشی ازنورخورشید حیــــــــــاتی، شورزاسایهٔ تاریک یأسم، کـــــــــورسویی درخیالباغ شـــــــهر شعر را توسیب سرخی، آبداردشت وصحرایسخن رامیوهاممن زردوکالپاسخی روشن به راز خلقت مخــــلوق پاکراه را گم کرده ام ، مبــهوت با صدها سؤالجاده های آرزو را درنوردیدی چـــــه زود!مانده ام مجـروح وزخـمی، اول راه وصالخصلتخوب توبیش همچون ستاره در سماعــــــمر من کم تا شمارد نازنینم، کو مجال؟
ارسال به:
0 نظرات:
ارسال یک نظر