ازتلخی وتهاجم دوران بجان توان گذشت
سان ززخم طعنه یاران نمیتوان گذشت
دُردانهدل چوازکفت آنسان رهید و رفت
دُردانهدل چوازکفت آنسان رهید و رفت
آسانزنقش کهنهْ حریفان نمیتوان گذشت
زیبایی وظرافت گل گرچه درشمارنیست
زیبایی وظرافت گل گرچه درشمارنیست
آسانزعشقبلبلخوشخوان نمیتوان گذشت
جام می توگرتهی از بــــاده میشود آنی
جام می توگرتهی از بــــاده میشود آنی
آسان زچشم پوشی مستان نمیتوانگذشت
بی خانمان اگر به خیابان زدرد میمیرد
بی خانمان اگر به خیابان زدرد میمیرد
آسان زسوز سردزمستان نمیتوان گذشت
اشکی ز چشم طفل یتیمی اگر فرو چکید
اشکی ز چشم طفل یتیمی اگر فرو چکید
سان ز بیخیالی طفـــلان نمیتوان گذشت
چون آهنْ آبدیده شدند گردلاوران به نبرد
چون آهنْ آبدیده شدند گردلاوران به نبرد
سان ز آزمایش زنــــدان نمیتوان گذشت
جنبش به یمن نام شهیدان به پاست هــنوز
جنبش به یمن نام شهیدان به پاست هــنوز
آسان زجاودانگیّ شهیدان نمیتوان گذشت
گر حذف میشود ازما پیاده در مــــیدان
گر حذف میشود ازما پیاده در مــــیدان
سان زرشد خیل سواران نمیتوان گذشت
دشمن به ذات خویش به تودشمنی کـــــند
دشمن به ذات خویش به تودشمنی کـــــند
آسان زدشمنی سختفقیهان نمیتوان گذشت
ارسال به:
1 نظرات:
سلام دوست گرامی با سپاس از اینکه به وبلاگ منهم سری زدید و ممنون از پیامتان
پیروز باشید
ارسال یک نظر